دانلود رمان آوار کبود از پروانه قدیمی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

ترانه و حسام از دو شهر و فرهنگ متفاوت در دانشگاه دل به هم میدن و این دلدادگی به ازدواج ختم میشه… ترانه همراه با حسام برای زندگی مشترک به جنوب مهاجرت می‌کند. خانواده حسام مردسالار و پسر دوست هستند که اتفاقا هیچکدام از برادران حسام فرزند پسر برای وراثت و ادامه نسل ندارند… ترانه‌ی باردار فرزند پسری در راه دارد و مورد حسادت برادران و خانواده حسام قرار می‌گیرد، ولی حسام ناراضی از وارث بودن و مورد کینه قرار گرفتن…

خلاصه رمان آوار کبود

وقتی در خانه را باز کرده بود با مردی که چون اژدها از بینی اش آتش می بارید روبرو شد. احسان با دیدن او یقه اش را چسبیده بود و با خشم او از خانه بیرون کشیده بود. فریادش را بر سر او که بی خیال از دنیای بیرون در خواب ناز بود، هوار کرده بود. – لعنتی کم از محبت آقا استفاده کردی که حالا می خوای تموم تلاش ما رو به نام پسر از راه نرسیده ت بزنی؟ هاج و واج به دهان کف کرده ی برادر دیوانه اش خیره شده بود که با تکان دست‌های پر قدرت و زمخت احسان به خود آمد.

– لعنتی خوب بلدی با موش مرده بازی چیزای خوب رو به دست بیاری… اون از زن گرفتنت که بر خلاف ما به خواسته ی خودت زن گرفتی و آقا رو مجبور کردی پا روی قانون خانواده بذاره اینم از بچه دار شدنت… اگه اون دو تا کشتی به نام پسرت بشه ما از کجا زندگیمون رو بچرخونیم. از بچگی روی لنج ماهیگیری کار نکردم که حالا توی این سن دوباره بهمون جایگاه برگردم. اون دوتا کشتی سهم تلاش این سال‌های من و ایوبه… برای لحظه ای به خود آمد و درد برادر یاغیش را فهمید.

با ملایمت تمام گفت: – باور کن من چنین قصدی ندارم. من اگه به فکر بالا کشیدن اموال آقام بودم همین جا کنارش می موندم و عین شما کار روی کشتی رو یاد می گرفتم. اگه مشکلت پسر منه، خودم با آقا حرف می زنم تا از این کار منصرف بشه… – آقا تو دلش عروسیه که داره صاحب نوه ی پسر می شه، بچه دار شدنت هم باعث عذابه… من لعنتی نمی دونم چه گناهی کردم که باید دوباره صاحب دختر بشم تویی که همه ی زندگی بر وفق مرادت بوده باید پسر دار بشی… عدالت خدا کجا رفته؟…