دانلود رمان مقاومت در برابر جادوی سیاه از هانیه با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

هانیه دختری سیزده ساله است که می خواهد آرامش داشته باشد اما واقعیت او را درهم می شکند. او که پدری جادوگر دارد کم کم می فهمد که نمی تواند از سرنوشت فرار کند… توی این جلد از رمان با جادو آشنا می شیم و این که چه کارایی می تونه بکنه و اسم جلد دومش جنگ نهاییه. جلد سوم اسمش واقعیت.

خلاصه رمان مقاومت در برابر جادوی سیاه

به پنجره تکیه داده بود. هوا تاریک بود… به تیرگی دنیای زیرین… دنیای هیدیز… لبخندی زد. داستان پرسی جکسون، داستان مورد علاقه اش، خیلی به این نکته اشاره کرده بود. خدایان یونانی که هیدیز، آفرودیت، پوسایدن، زئوس تشکیل می شدند!و آرس، خدای جنگ و آپولو، خدای خورشید! آن قدر تعدادشان زیاد بود که به سختی قابل
شمارش بودند. با یادآوری نیکو دی آنجلو لبخندش پررنگ تر شد. شوهر خیالی اش! نیکو با موهای ابریشمی و چشم های مشکیِ… آهی کشید. رمان ها…

داستان ها… هیچ کدام هیچ فایده ای ندارند… اما او دوران شادی را با آن ها گذرانده بود، تنها در دو سال زندگی اش که در راهنمایی درس می خواند. چند روزی بود که پارمیدا واقعاً روی اعصابش رفته بود. آهی کشید… دوستی بدتر از این نمی توانست پیدا کند؟ کمی با خودش جر و بحث کرد که “این” به درخت می گویند. و با شوخ طبعی اضافه کرد”نه وقتی که بحث سر پارمیدا باشد!”. چه می شد اگر هانیه تنها برای یک سال بغل دستی اش بود تا از شر بقیه خالص شود؟

یادش آمد که روزهایی بودند که او، هانیه، فاطمه و پریسا دور هم جمع می شدند. فاطمه و پریسا یک سال از هانیه و او بزرگ تر بودند، اما گروهشان واقعا دوست داشتنی به نظر می رسید! آن ها می رفتند پارک بانوان و پریسا گاهی درباره ی رمان هایی که خیلی وقت پیش آن ها را خوانده و به آن ها وفادار بود می گفت… درباره ی هری پاتر و حتی بعضی اوقات توآیالیت. فاطمه هم با وجود این که توآیالیت نخوانده بود، گوش می داد و بعضی وقت ها با موبایلش ور می رفت تا آهنگی را باز کند…