دانلود رمان هوروش از منیر قاسمی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

مستوره دختر شدیدا درونگرایی که با سختی های زیادی دست به گریبان است،با میعاد رو در رو قرار می گیرد، پسری که رک و شوخ بودنش مستوره را به چالش می کشد. داستانی از شهر گنبدهای فیروزه ایی اصفهان، دختر و پسری معمولی با قصه‌ای ساده ولی پرچالش…

خلاصه رمان هوروش

سه ساعت و نیم پشت سر هم روی پا ایستاده بودم، رگال های مخصوصم کم کم خالی می شد، همیشه موقع حراجی های آخر فصل شلوغی عجیبی داشتیم. -ببخشید خانوم؟ مانتوهای درون دستم را روی رگال کنار اتاق پرو قرار دادم تا اشکان به چوبشان بزند، چرخیدم سمت مشتری. دختری با موهای دودی و آرایشی غلیظ، آنقدر از این قیافه ها دیده بودم که برایم تازگی نداشت. -جانم؟ _این مانتو ارغوانیش سایز من هست؟
با همان نگاه اول سایزش دستم آمده و نیاز نبود دوباره نگاهش بی اندازم، سمت رگالی که نشان می داد رفتم و مانتو را به دستش دادم. کار خیلی محشری انتخاب کردی، تن خورش حرف نداره، از کارای تاپ امسال سه بار شارژ شده انقدر که طرفدار داره. دختر با لبخند پهنی نگاهم کرد: من همیشه تاپ پسندم. از سلیقتون مشخصه عزیزم… و با ذست به پرو اشاره کردم. اتاق شماره پنج، زود برو تا پرو نشده…