دانلود رمان هیچ کس اینجا گم نمی شود از پرن ثابت با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

نیلگون سالها تلاش کرده تا عشق سالهای نوجوانی و جوانی اش را فراموش کند اما یک حادثه آن دو را بعد از هفت سال دوباره بر سر راه هم قرار می دهد و اینبار نیلگون تلاش می کند به خاطر اثبات عاشقی و از طرفی شرایط سخت به وجود آمده در راه پر پیچ و خم حق خواهی با وی هم دست شود؛ راهی که بی شک خالی از خطر و هیجان نیست!

خلاصه رمان هیچ کس اینجا گم نمی شود

کلید را داخل قفل می چرخانم. این اولین و تنها صدای تیک ای است که جریان خون را در رگ هایم تند می کند. اینبار دیوارهای تازه رنگ شده و بوی تازگی حالم را جا می آورد. این خانه ی قدیمی با آن درخت قطور چند صد ساله اش، با سنگفرش های تازه و فضاهای پرنور درست همانی است که در خواب و رویا می دیدم. باور اینکه هدیه ی پدرم بعد از سالها و با همت چندین ماهه بالاخره همان چیزی بشود که روزگاری آرزویم بوده، کمی دور از واقعیت به نظر می رسد. هنوز پایه های بوم ها پر نشده اند.

هنوز تابلو دریا تا آخرین جزییاتش راه بسیار دارد. باید یک بار دیگر به انوار نور و جزییات رد پاها روی ماسه ها بپردازم. باید یک بار دیگر از دور بایستم و مطمین شوم که تبلور عشق به خوبی از نگاه پرسوناژ ها پیداست. کفپوش خانه با پارکت هایی قدیمی که به سختی و به کمک دایی فرهاد و دوست حاذقش پیدا کرده ایم پوشانده شده است. از سمت راست ورودی یک فضای دید و ندید پشت دیوار آجری مشبک که به روش فخرومدین بالا رفته، شکل گرفته که مرموز بودن و شفاف نبودن فضا هر بیننده ای را به پشت دیوارها می کشاند.