دانلود رمان دختر طلاق از فاطمه رنجبر با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

مادر امید، ونوس خانم برای پسرش دنبال یه دختر پاکه برای همین به روستا میره تا یه دختر مناسب پیدا کنه. از طرفی خانواده امید طرز فکر اروپایی دارن و عروسی که انتخاب کردن خجالتی و آروم. بعد از ازدواج اجباری آهو پدر و مادرش طلاق میگیرن، از نظر ونوس خانم آهو باعث ننگ خجالتشون میشه به پسرش میگه که از آهو طلاق بگیره و همه کارها انجام میشه اما دست آخر آهو تصمیم به خودکشی میگیره که دختری به اسم تارا نجاتش میده از آهوی ساده لوح و منزوی یه دختر جذاب و فوق العاده میسازه..

خلاصه رمان دختر طلاق

از خواب بلند شدم، وای دیر کردم که عصبی نفسم رو دادم بیرون. مامان مارو باش به جای این که بگه بچه اس بچگی کرده اون حرف رو زده بیدارش کنم، خوابیده که جا بمونم، قهر کرده! واقعا تاسف میخورم. حاضر که شدم پا تند کردم که تا دیر تر از این نشده برسم بیچاره میشا چقدر منتظرم مونده. وقتی رسیدم دور از چشم انتظامات رفتم توصف آروم زدم رو شونه میشا برگشت سمتم _ اِ سلام الهی که نمیری، اگه بدونی خانوم نجفی چقدر دعوام کرد تورو دعوا کرد نه؟ _ نه دزدکی اومدم دور از چشم

انتظامات. با قیافه پژمرده گفت: _ آهو من شانس ندارما، خوش به حالت دیگه اسم من رفت تو مورد انضباطی! _ ببخشید خواهری، اوه برگرد خانوم نجفی بد نگاهت میکنه. اومد نزدیک و با خط کش محکم زد پشت میشا. _ آی خانوم چرا میزنید؟ _ میزنم تا دهنت و ببندی، دیر که میکنی حرفم میزنی! خانوم نجفی خیلی اخلاق بدی داشت هیچ کدوم از بچه هارو ندیدم حتی جلوش لبخند به لب داشته باشن با جدیت گفتم: _ خانوم ما سوال داشتیم. _ نکنه میخوای اسم توروهم یادداشت کنم نوین؟ _ اگه میخواین از

انضباط رحیمی کم کنید به جاش از انضباط من کم کنید . _ هردوتاتون و کم میکنم تا بفهمید دنیا دست کیه.پشت کرد به ما و با قدم های بلند و مرتب سینه سپر ، سر بالا راه میرفت، میشا رفت پشتش اداش و درآورد که نصف صف بغلی و صف ما زدن زیر خنده از ترس رفت پشت یکی از بچه ها که خانوم نجفی باصورتی قرمز برگشت سمتمون و با داد بلند گفت: _ به چه دلیل می خندید قرآن داره تلاوت میشه بی تربیتا ! من سرم رو از ترس انداخته بودم پایین. وقتی که از صف ما دور شد پچ پچ بچه ها بلند شد هر یک…

دانلود رایگان رمان دختر طلاق از فاطمه رنجبر

می‌توانید بدون محدودیت دانلود کنید