دانلود رمان دختر همه فن حریف از فاطمه_۳۱۳ با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

دختری از جنس تنهایی از جنس سختی دختری جوان که سرپرست خواهر و برادرش است در همه مشاغل تجربه دارد و مردی است برای خودش و چه سخت است تنهای تنها بودن… و چه شیرین است ناجی تنهایی ها و سختی ها…

خلاصه رمان دختر همه فن حریف

روسریمو گره زدم به پشت سرم. همه جا گرد و خاک بود جارو رو برداشتم سطلو اب کردم و افتادم به جون خونه با صدای بلند و خسته ای گفتم: -سامممم یه لیوان اب خنک بده _ باشه ابجی _ زود باش بچه تلف شدم رف. بدو یه لیوان اب اورد یه ضرب رفتم بالا ولی تفش کردم. _ سام این چه کوفتی بود. _ اب بود دیگه تلف نشی _تو روحت نکبت اب قرقره اوردی مگه نگیرمت. دویید رفت تو کوچه، رفتم حموم یکم اب صابون زدم اومدم بیرون _سمیرا اومدی؟؟؟ -اره ابجی _پکری چرا پ؟ _ هیچی ابجی

_بپر لباساتو عوض کن بیا کوکو سیب زمینی گذاشتم. رفت لباساشو عوض کنه غذا رو سریع درست کردم سام هنو نیومده بود. چادر گل گلی کهنه رو انداختم رو سرم رفتم تو کوچه. _ساممممی هووووی بیا خونه _ باشه اومدم رفتم تو ولی نیومد. _ نفله با توام گم شو تو. اومد تو خونه. برو یه اب بزن به سر صورتت بیا _ باشه ابجی. سفره رو چیدم اب و نون و ماست با کوکو سیب زمینی هر کدوم یه لقمه برداشتیم سام با دهن پر حرف زد. _ ابجی این اسی می گفت بهت بگ یه کار جور کرده بری پیشش بهت بگه.

_ببند دهنتو بچه چن بار بگم دهن پر حرف نزن. خندش گرفت و غذا شو خورد. سمیرا ساکت بود. _ چی شده سمیر؟؟؟ _ ابجی دوستام کیف جدید خریدن ولی من همون قدیمی رو دارم. _بگیر بالا اون کلتو . من به سن تو بودم حتی مردسه هم نرفتم همین الانتم خدا رو شکر کن نباید که خودتو مقایسه کنی اونا. یه جورن ما یجور دیگه عه دیگه نشنوما. لبخند زد و گفت _ باشه اجی. _من بخوام برم سرکار عین ادم میمونید یا له له میخواید؟؟؟ جفتی با هم گفتن. _ادم _ اگر خطا کنیدا حضرت عباسی قاطی میکنما…