دانلود رمان دکتر شیطون من از حدیث و سارا با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

مسیح مردی خشک و جدی که بعد چند سال برگشته تا انتقامشو از مانیا دختری که عاشقش بوده و بگیره.. با نقشه رییس بیمارستانی میشه که مانیا هم اونجا کار میکنه، مانیا بی خبر از همه جا وارد بازی میشه که با بی رحمی بهش دست درازی میشه و به زور باید…

خلاصه رمان دکتر شیطون من

با دیدن بابا داخل اتاقم عصبانی شده بودم اما نباید کنترلم رو از دست می دادم خیره بهش شدم و سرد گفتم: مشکلتون رو بگید ! خیره به چشم هام شد و گفت: عوض شدی اگه مشکلی ندارید برید بیرون نفس عمیقی کشید: اومدم باهات صحبت کنم میخوام از شما حمایت کنم به شرطی که بیاید پیش من زندگی کنید! -بیرون! _ چرا داری لجبازی میکنی من پدرت هستم؟ با نفرت خیره به چشم هاش شدم چقدر حال به هم زن شده بود چی باعث شده بود عشق مامان رو فراموش کنم با صدایی که حالا داشت میلرزید بهش توپیدم: هر کاری کنی باعث نمیشه من مادرم رو فراموش کنم شنیدی،

منم هیچوقت قصد ندارم بیام پیش آدم کثیفی مثل تو. هیستریک خندید. -اینارو مادرت بهت یاد داده ؟ _نه_ مادرم مثل شما نیست اون هیچوقت به من یاد نداده که نسبت به شما احساس بدی داشته باشم حتی مینو و محمد رو هم تشویق میکنه شما رو دوست داشته باشند اما من شما رو دوست ندارم میفهمید؟ -چرا؟ عصبی خندیدم واقعا داشت میپرسید چرا خودش از این حرفش حرصش نمی گرفت. با صدایی گرفته شده گفتم: _ واقعا دارید میپرسید چرا؟ دلیلش رو میخواید بفهمید، شما بخاطر یه زن دیگه مامان من رو طلاق دادید و … حرف من و قطع کرد: ـ چه طلاقی؟ من و مادرت اسممون تو

شناسنامه هم هست چون نمیخواستیم شماها عذاب بکشید بعدش مامانت… -بسه! واقعا دوست نداشتم بشنوم همش مامان من داشت متهم میشد ـمانیا. سرد جوابش رو دادم : ـبله. -من میخوام شما بیاید پیش من و… -اذیتمون نکنید. -من باعث میشم شما اذیت بشید؟ _ آره. -چرا این و میگی مانیا من دوست دارم شما تو رفاه باشید و… وسط حرفش پریدم: شما اگه دوست داشتید ما خوشحال باشیم باعث نمیشدید قلب مادرمون شکسته بشه خواست چیزی بگه که صدای در اتاق اومد، با صدایی که سعی می کردم گرفته نباشه گفتم: ـ بله. در اتاق باز شد، مسیح اومد داخل بابا با دیدنش به وضوح جا خورد…

دانلود رایگان رمان دکتر شیطون من از حدیث و سارا

می‌توانید بدون محدودیت دانلود کنید