دانلود رمان می بخشم ولی فراموش نمی کنم از افسانه نیک پور با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

درباره دختری به نام ماهان است که به دلایل خاصی با مردی به نام جهانگیر در آمریکا ازدواج می‌کند که هرگز او را ندیده و آنچه از او می‌داند محدود می‌شود به گفته‌های خانواده جهانگیر از او. ماهان وقتی به نیویورک می‌رسد با واقعیت‌هایی روبرو می‌شود که تماما با آنچه در ذهن داشته متفاوتند. ناگزیر به زندگی سختی در کشوری بیگانه تن می‌دهد و از حقیقت زندگی خود کلامی به خانواده‌اش نمی‌گوید.

رمان می بخشم ولی فراموش نمی کنم

با تود فکر کرد ای کاش لباس راحت تری پوشیده بودم. با حسرت به شلوارهای جین و پیراهن های گل و گشاد آدم هایی که به صف وارد هواپیما می شدند نگاه می کرد. در ذهنش تمام موجودی چمدان کوچکی را که همراه خود داخل هواپیما آورده بود و با زحمت در جای مخصوص بالای سرش جا داده بود مرور کرد شاید شانسی برای پیدا کردن پیراهن یا تی شرت راحتی در لا به لای آن همه خرده ریز باشد که نبود!

قاعدتا باید چمدان را پر می کرد از وسایلی که ممکن بود در طول سفر ۱۳ ساعته دوحه_نیویورک به درد بخورد. ولی در واقع تمام سنگینی آن چمدان مربوط بود به وسایلی که در دو چمدان بزرگ و اصلی جا نشده بود و کلی لوازم آرایش! نمی دانست بر اساس کدوم قانون، تازه عروس ها باید همیشه غرق در آرایش باشند! هر چه بیشتر به چهره زن ها و دخترهایی که وارد هواپیما می شدند نگاه می کرد، بیشتر از رژ لب قرمزش خجالت می کشید.

از درون کیف دستی سفید رنگش، دستمال مرطوب عطری بیرون آورد و سعی کرد طوری که کسی متوجه نشود  رژش را پاک کند. از مزه بد عطر دستمال حالش بد شد و دلش خواست مهماندار زودتر با ظرف آب نبات هایش سر برسد. ولی می دانست تا پرشدن کامل هواپیما و جای گرفتن تک تک مسافرها روی صندلی هایشان، از آب نبات خبری نیست و این یعنی دست کم نیم ساعت دیگر! در چمدان همراهش آب نبات داشت. در آخرین شبی که با مادربزرگش بود…