دانلود رمان همین که حال من خوش نیست از رها امیری با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

گلسا کاویان بعد از چهار سال دوری از شوهرش برمیگرده. برمیگرده تا اشتباهاتش رو جبران کنه و چیزهایی رو که باخته رو دوباره بدست بیاره. داستان فلش بک هایی به گذشته داره و توی این فلش بک ها همه چیز روشن میشه …

خلاصه رمان همین که حال من خوش نیست

گذشته… تعداد قرارهایم با ارش زیاد شده گاهی بحثی بینمان پیش میاید قهر می کنیم و بعد آشتی. یک بار سیلی خورده ام. ارش حساس است به کوچکترین حرفی که از یاسین زده می شود واکنش نشان میدهد. بی خیالیم نسبت به جواب ندادن به تلفن هایش گاهی اوقات عاصی اش میکند تاکید کرده به منزل خانواده فرهنگ نیا نروم به نظر خودم او یاسین را نمی شناسد وگرنه انگ این بد گمانی ها را به او نمی چسباند یاسین برای این حرفا تقدس دارد… نه که مذهبی باشد… اعتقاداتی دارد

که با شخصیتش عجین شده قرار است پدرم به یک پست حساس دولتی گمارده شود زمزمه هایش هست. خانواده‌ی فرهنگ نیا هنوز هم می ایند و می روند مثل همیشه لبخند های پدرانه منصور فرهنگ نیا را دوست دارم و به قربان صدقه های آذر خانوم عادت کرده ام و به نگاهای ارام یاسین هم هیچ چیز عوض نشده نه نگاهای یاسین حیض شده و نه رفتارش با من تغییر کرده… سعی می کنم کمتر جلوی چشمشان باشم از منصور فرهنگ نیا خجالت می کشم. روی تختم دراز کشیده ام

و به ارش اس ام اس می دهم گاهی لبخند بر لبم می نشیند و گاهی به کتابی که روی سینه ام هست نگاهی می اندازم. ضربه ارامی به در اتاقم زده می شود. بیا تو؟ در باز می شود. پیراهن اتو کرده و شلوار توسی اش را میبینم. مرا که با آن وضع میبیند نگاهش را می گیرد. نیم خیز می شوم لباسم مشکلی ندارد فقط روسری ندارم. چیزی شده؟ -میتونم بیام تو؟ _البته. هیچ چیز برای من بعد از آن خواستگاری عوض نشده حتی دیدم به او. داخل می شود. صدای اس ام اس گوشی ام بلند می شود …