دانلود رمان پادشاه اسکاچ (جلد اول از مجموعه اسکاچ) از پنلوپه اسکای فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

لاندن ،بخاطر کلاهبرداری برادرش، توسط کرو، یکی از بی رحم ترین جنایتکاران دنیا، دزدیده میشه و تنها کاری که برای نجات خودش میتونه انجام بده، اغوا کردن اونه.

خلاصه رمان پادشاه اسکاچ

ژوزف اینگرم با دزدی چهار میلیون دلاریش از من اشتباه بزرگی مرتکب شد. اون از هوش و ذکاوت من استفاده کرد بدون اینکه پولش رو پرداخت کنه. و در خیال خودش گمان کرد که میتونه از دست من فرار کنه. حالا من درعوض چیزی رو ازش میگیرم که جایگزینی براش وجود نداره. خواهرش. حتی اگر ژوزف پولی که از من دزدی کرده بهم پس بده من بیخیال خواهرش نمیشم. نه. من تصمیم دارم اونو نگه دارم و رهاش نکنم. کْرو (crewe) ژوزف اینگرام با دستای از پشت بسته شده روی صندلی مشکی رنگ نشسته بود.

سمت چپ لب هاش از مشت محکمی که خورده ورم کرده و لباسش پر از سوراخ های ناشی از سوختن و خاموش کردن ته سیگار بود. دوتا از ادماش دوطرفش قرار داشتن و مثل خودش غرق در خون بودن. قلعه ی استرلینگ خیلی قدیمی تر از چیزی بود که برای من قابل درک باشه. در قرن ۱۲ میلادی ساخته شده بود اجداد اسکاتلندی من در تجمل و نعمت زندگی میکردند. زمان تغییر کرده اما راه خانوادگی دست ما نخورده باقی مونده بود. من مالک این سرمایه های عالی بودم اما هدف اصلی،کوشش برای تجارتی بهتر بود .
مثل این کاری که الان درحال انجامش بودم. درحالی که کت و شلوار مشکی پوشیده بودم و کرواتم به خوبی با اونها ست شده بود وارد اتاق شدم. زمانی که صندلی رو به روی ژوزف ،مردی که بشدت از دستش خشمگین بودم ،رو گرفتم دکمه ی نقره ای رنگ سر استینم توی اون نور کم برق زد. وقتی بحث بیزینس میشد عقاید شخصی ارزش خودشونو از دست می دادن. هرکسی که پول خوبی پرداخت میکرد مستحق دریافت از طرف من بود. اما این مرد با خیانتش به من اشتباه بزرگی کرده بود…