دانلود رمان گودال عشق از آیناز قربانی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

نورا دختری تنها و بی نهایت ساده و مهربونه که بخاطره همین صاف و ساده بودنش اسیر میشه… خوانوادشو از دست داده و با تنها عضو خوانوادش یعنی داداشش پیشه تنها خالش زندگی میکنه و اسیر ادمایی که هیچ بویی از انسانیت نبردن و با تهدید و زور اونو مجبور به کاری میکنن که هیچکس تا حالا از پسش برنیومده… نورا مجبوره به کامیار نزدیک بشه و کارهایی که گفتن انجام بده چون جون خودش و تنها داداشش دست اونا اسیره…

خلاصه رمان گودال عشق

با ایستادن ماشین فهمیدم که به اون مکان نامعلوم رسیدیم دستمال رو چشمام مانع از دیدم میشد. یه دفعه یه دست بزرگ بازوموکشید و از ماشین پیادم کرد. از ترس داشتم سکته می کردم و هیچ رقمه نمی تونستم لرزش بدنموکنترل کنم یه دفعه طرف از حرکت ایستاد و چشامو باز کرد تا چند لحظه چشمام همه جارو تار میدیدم و هعی پلک می زدم. وقتی تا حدودی چشمام به حالت عادی برگشت تازه تونستم اطرافمو ببینم یه اتاق تاریک و متوسط که هیچی توش نبود.

جز یه صندلی چوبی با یه میز فلزی متوسط یکی از محا فظا دستمو کشید و محکم رو صندلی پرتم کرد. از شدت درد دندون هامو روی هم سابیدمو چشمامو محکم رو هم فشار دادم عوضیا کمرم رو خورد کردن. با صدای قیژی که اومد سرمو بالا گرفتم و به قیاقه نحسش نگاه کردم. بالاخره تشریف اورد. باعث و بانی نابودی زندگیم، بلای جون این روزام وقتی تو چشایه سفت و سختش نگاه میکنم احساس میکنم میخواد جای جای مغزمو بشکافه و تو وجودم نفوذ کنه.

با اون لبخند مسخره کنج لبش زل زده بود تو چشمام. دستاشو روی میز تکیه گاهش کرد و خم شد روم از شدت تنفر صورتم جمع شده بود و طا قت نگاه کردن تو چشمای کثیفشو نداشتم به همه ی اون غول پیکرا اشاره کرد برن بیرون بالاخره صدایه نحسش بلند شد و گفت: __به به نورا خانوم احوال شما خوبین. میبینم که دوباره برگشتی پیشه خودم. _ببند دهنتو اشغال عوضی داداشم کجاس هان چی از جونه من میخوای حیوون همه کسمو ازم گرفتی….