دانلود رمان برگ ریزان دلم از حنانه محبی زاده با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

رزا و امید دختر عمو پسر عمویی که بالاخره بعد از دو سال دوستی دور از خانواده،بالاخره با هم ازدواج می کنن اما یکی از دشمنای امید،برای زمین زدنش تنها نقطه ضعف امید رو رزا می دونه و چی بهتر از اینکه عشق اونو…

خلاصه رمان برگ ریزان دلم

متین محمدی؛ دیگه خیلی داشت طول میکشید،من باید هر طور شده، امید و زمین می زدم، بسه هر چی صبر کردم! امید تو زمینه کاری خیلی حرفه ای بود و هیچ جوره نمیشد سرش کاله گذاشت! چند وقت پیش که دنبال راهی برای زمین زدنش بودم، متوجه شدم که امید بدون رزا هیچ! وقتی اون بسته رو براش فرستادم، دیدم که چطور دیوونه شد! شاهد مریض شدنش بودم، شاهد این که یک هفته شرکت نیومد خوب می تونستم از طریق رزا، زمینش بزنم، جوری که دیگه هیچ وقت نتونه بلند بشه!

می‌تونستم فلجش کنم، هم اونو، هم اون متین بی پدر رو! واسه اونم برنامه داشتم، «متین پایدار،امید پایدار، پونه پایدار و رزا پایدار!» مهره های اصلی این بازی، این چهار نفر، باهم همه چی بودند و از پس همه کار بر می اومدند ولی بدون هم، هیچی نبودند! از بچگی دیده بودم که وقتی یکیشون نباشند، اون یکی ها هم انگار بال و پر ندارند و توان انجام هیچ کاری رو ندارند! همشون رو میزدم زمین! اون رزایی که جلوی همه خوردم کرد و گفت که علاقه ای نسبت بهم نداره، جلوی همه گفت که من براش ارزشی ندارم و اون فقط عاشق امیده!

امید و متینی که تا دیدن تو مرز ورشکستگی ام، نصف سهم من رو از شرکت با قیمت بالا خریدن و به معنی واقعی کلمه، دستم و بستن حالا که فکر می کنم، شاید آدم بی گناه این قضیه پونه باشه، پونه پایدار، عشق متین، عشقی که فکر می کنه، علاقش یه طرفست ولی نمیدونه متین شاید حتی بیشتر از اونی که امید رزا رو دوست داره، اونو دوست داره! متین حتی وقتی اخم پونه رو می بینه، عصبی میشه و زمین و زمان رو بهم می دوزه ! ولی غرورش اجازه، ابراز عشقش رو نمیده! با صدای زنگ گوشیم، بدون نگاه کردن…