دانلود رمان پیشنهادی بی شرمانه از یک جنتلمن (جلد سوم) از جولیا کوین با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

سوفی فرزند نامشروع یک اشراف زاده است که بعد از مرگ پدر، مجبور به خدمتکاری نامادری‌اش و دختران او می‌شود. بندیکت بریجرتون جوانی جذاب، ثروتمند و اشرافی است که در جشنی با سوفی در لباس مبدل روبه‌رو شده و فکر می‌کند او بانوی رویاهایش باشد و خواهان ازدواج با اوست… اما بندیک برای سوفی خدمتکار چه نقشی در نظر دارد؟ معشوقه!

خلاصه رمان پیشنهادی بی شرمانه از یک جنتلمن

سه ساعت بعد، سوفی روی پله های پنوود ایستاده بود و اول آرامینتا، بعد رزموند و بعد پُزی را تماشا کرد که هر یکدست نگهبان را گرفته و سوار کالسکه می شدند. سوفی برای پُزی دست تکان داد و او هم در جواب دستی تکان داد. بعد حرکت کالسکه را در خیابان و پیچیدن آن را تماشا کرد. تنها شش ساختمان با عمارت بریجرتون که در آن جشن برگزار میشد، فاصله داشتند اما حتی اگر همسایه بغلی هم بودند، آرامینتا به استفاده از کالسکه اصرار داشت. هرچه باشد، داشتن ورودی باشکوه مهم بود.

سوفی آهی کشید و از پله ها به داخل بازگشت. حداقل آرامینتا از هیجان زیاد یادش رفته بود، لیستی از کارهای خانه به او بدهد تا وقتی‌که نیست، انجام بدهد. یک بعد از ظهر آزاد، نعمتی بود. شاید رمانی را دوباره بخواند. یا شاید روزنامه ی امروز ویستلدون را پیدا کند. به گمانش رزموند را دیده بود که کمی قبلتر آن را به اتاقش برده بود. اما وقتی سوفی قدمی به داخل گذاشت، خانم گیبونز از غیب ظاهر شد و بازویش را گرفت. سرخدمتکار گفت: وقتی برای تلف کردن نداریم!

سوفی طوری به او نگاه کرد که انگار مغزش را از دست داده است: ببخشید؟ خانم گیبونز دستش را کشید: همراهم بیا. سوفی گذاشت تا او را از سه رشته پلکان بالا برده و به اتاقش ببرد؛ اتاق خواب کوچکی زیر شیروانی. رفتار خانم گیبونز عجیب بود اما سوفی به او لطف کرد و همراهیش کرد. سرپیشخدمت همیشه، حتی وقتی که معلوم بود آرامینتا خوشش نمی آید، با او خیلی مهربان بود. خانم گیبونز در حالی که دستگیره در را گرفته بود گفت: لباس هات رو در بیار. -چی؟