دانلود رمان اسیر درون از خانومی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

سونیا صدف تبار ، کارگزار بورس اوراق بهادار است ،او در انجام وظایفش بسیار مقرراتی عمل میکند اما پیشنهاد کاوه معماران ، دردسر عظیمی برای او بوجود می اورد و این چالشی ست بزرگ میان عشق و وظیفه !..

خلاصه رمان اسیر درون

مامان به استحضار خاله روحی رسانده بود که به زودی عضو جدیدی به خانواده مان اضافه می شود .تصور عکس العمل احتمالی اش کار چندان دشواری نبود ، اول یک سری پچ پچ های زنانه و بعد هم ابراز علاقه یا شاید هم دلسوزی چاشنی کارش می کرد و آخرش هم متذکر می شد که باید بیشتر حواسش به من باشد و این به صورت غیر مستقیم یعنی اینکه فردین کیس مناسبی برای تنها دخترشان است ! شاید اگر من جای مادرم بودم ، چنین خبری را لای چند پتو قایم می‌کردم که به بیرون درز نکند.

هر چند با شناختی که از خاله داشتم ، می دانستم که اگرخیلی دیر ، از ماجرا با خبر شود برای نشنیدن طعنه هایش باید چوب پنبه داخل گوش گذاشت ، به قول خودشان بالاخره کاری است که شده و باید پذیرفت . تنها سعیم بر این بود که خودم را با فرعیات سرگرم کنم ، چون در اصلیات زندگیم ، زمینه های فکری جالبی برای اندیشیدن پیدا نمی کردم ، آن از بهزاد که همین اول کار به یک چند راهی رسیده بود و خودش هم نمی‌دانست رهگذر کدام جاده است چه برسد به من که پشت سر چنین راهنمایی گام برمی داشتم.

آن هم از فردین معلوم الحال ، که سرش چند جای دیگر گرم بود و راه خودش را به اصطالح “چیکُپ چیکُپ ” می رفت … تنها دلخوشی ام در حال حاضرنوشین بود ، وقتی تماس گرفت که خرید دارد، پیشنهادش را برای پاساژ گردی با کمال میل قبول کردم ،هر چند ماشین ” مشتی ممدلی اش”طبق معمول در تعمیرگاه خوابیده بود اما در حال حاضر پیاده روی کردن با او هم ، برای من تفریح جالبی به نظر می رسید نوشین برای سومین بار متوالی سیم سه تارش را از بیخ کنده بود و برای پیدا کردن لوازم هنری اش، از این مغازه به آن مغازه می گشتیم…