دانلود رمان الهه مرگ از نازنین اکبرزاده با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

سال ها بعد، دختری متولد می‌شود، دختری که نه از جنس خاک است و نه از جنس گِل، بلکه از نفس خداونده! دختری که با آوردن اسمش، وحشت را وارد قلب انسان ها می کند! آدرینا، الهه ی مرگ؛ الهه ی که مرگ و زندگانی در دستان اوست! الهه ی که وارد عشقی ممنوع می‌شود و برای رسیدن به معشوقه اش پا بر روی تمام محدودیت ها می گذارد…

خلاصه رمان الهه مرگ

_هی، آدری؟! دختر، من عاشق این خالکوبیتم، لطفا بذار عکس بگیرم، می خوام برم واسه خودم خالکوبی کنم!! _من نمی فهمم! _چی رو؟! _مگه نمی گی، خانوادت از این جلف بازیا خوششون نمیاد، پس چرا می خوای خالکوبی کنی؟! _راست میگیا، اصلا حواسم به داداشم و مامانم نبود!! _من همیشه درست می گم! _با اینکه خانوادت این مدلین، ولی باز تو سرپیچی از قوانین کردی! _منظورت چیه؟! به کنار گوشش اشاره کردم. _منظورم کنار گوشته، که یه ستاره کوچیک خالکوبی کردی خانم!! _اما من منظورت رو متوجه نمیشم…

_اشکال نداره عزیزم، اینو باید از خانوادت مخفی کنی نه من! اومد جوابم رو بده که مربی صدامون کرد… _کجا می ری؟ _مگه جایی هم جز خوابگاه دارم؟! _حالا چی میشه یه روزم بیای خونه ما؟! _نمیشه عزیزم! _همچین میگی انگار می خوام ببرمت خونمون بخورمت!! _یه نگاه به تیپ من کن. _یه نگاه هم به خودت! _خب الان اینا یعنی چی؟! _ببین ، پوشش تو با من چقدر فرق داره! فکرشو کن اینجوری بیام خونتون، بعد خانوادت در موردم چه فکری می کنن؟! ازت نمی پرسن این قرتی رو از کجا آوردی؟!

_اولا تو خانوادم رو نمیشناسی، دوما خانوادم اونقدر شخصیت دارن که همچین توهینی نکنن. _باشه به وقت دیگه میام آدرس خونتونم که دارم. _باشه آدرینا جان هر جور راحتی، خداحافظ. _خداحافظ عزیزم. به سمت خوابگاه حرکت کردم. نمی دونم چرا اما احساس می کنم؛ کسی در حال تعقیبمه! احساس اینکه، کسی داره تعقیبم می کنه؛ اذیتم می کرد. هر دفعه که پشت سرم رو نگاه می کردم کسی نبود! همیشه حس هام درست بوده. اخرین باری که احساس کردم کسی دنبالمه چند سال پیش بود! اخه من چی دارم که همه جا یکی دنبالمه!