دانلود رمان بازی معلم خصوصی (جلد دوم) از تسا دیر با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

یک سال و نیم از برخورد آلکساندرا مونت باتن با آن مرد جوان و جذاب در کتاب فروشی می گذرد. الکس کم کم موفق شده او را از رویاهایش حذف کند. تا این که روزی از خانه آن مرد با او تماس می گیرند تا برای تنظیم ساعت به آنجا برود. چیس ریناد که سرپرست دو دختر بچه یتیم است فکر می کند او برای تدریس به آنجا آمده. با پیشنهاد پول زیاد از او می خواهد فقط تابستان مسئولیت بچه ها را بپذیرید…

خلاصه رمان بازی معلم خصوصی

صبح به همان طریقی که به تازگی اکثر روزهای چیس شروع می شد، آغاز گشت. با مرگی غم انگیز. _اون مرده. چیس سرش را برگرداند، صورت روساموند در مرکز دیدش قرار گرفت. _این بار چی بود؟ _تیفوس _چه جالب! با استفاده از دسته مبل به عنوان تکیه گاه به حالت نشسته در آمد، در همان حال، مغزش در ندامت دست و پا می زد. شقیقه هایش را مالید. از رفتار شب قبلش پشیمان بود، همین طور از رفتار صبح خیلی زودش. به علاوه او قطعا از به هدر رفتن تمام جوانی اش هم پشیمان بود.

باید کمی برنامه بعد از ظهرش را درست می کرد. _می تونه تا بعد از ظهر صبر کنه _دیزی می گه همین حالا باید انجام بشه وگرنه ممکنه به بقیه سرایت کنه. اون جسد رو آماده کرده. چیس نالید. به این نتیجه رسید که ارزش بحث ندارد. به علاوه، شاید باید این کار را بکند. همان طور که از چهار رشته پلکان منتهی به قسمت بچه ها بالا می رفتند، شروع به استنطاق از طفل ۱۰ ساله تحت سرپرستیش کرد. _ می تونی کاری در موردش بکنی؟ _تو نمی تونی؟ _اون خواهر کوچولوی توئه._تو سرپرستشی.

قیافه اش از درد در هم رفت. شقیقه های تپنده اش را مالید. _تربیت کردن و انضباط دادن جزو توانایی های من نیست. روساموند پاسخ داد: _اطاعت و حرف شنوی هم برای ما. _متوجه شدم. فکر نکن ندیدم تو اون شیلینگ رو از رو میز برداشتی و تو جیبت گذاشتی. آنها به بالای پله ها رسیدند و به طرف راهرو چرخیدند. _گوش کن این باید متوقف بشه. قانون مدرسه شبانه روزی، دزد های کوچولو یا قاتل های زنجیره ای را ثبت نام نمی کنه. _این قتل نبود، تیفوس بود. _اوه، مطمئن باش که بود. _ما نمی خوایم به مدرسه شبانه روزی بریم…