دانلود رمان دختر جن زده از fargad_tanha با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

مهسا و پوریا بعد از گرفتن عروسی واسه ماه عسل میرن شمال تو یه روستای دور افتاده یه کلبه جنگلی رو اجاره می کنن تا به اصطلاح ماه عسل شیرینی داشته باشن و دور از هیاهوی شهر از دوران خوش با هم بودنشون لذت ببرن . اما… غافل از اینکه این کلبه ، کلبه اجنه هستش و اونا به حریم جن ها وارد شدن . برخورد جن ها با این دو مهمان ناخوانده بسیار وحشتناکه و …

خلاصه رمان دختر جن زده

– پوریا پاشو. – چیه مهسا جون ؟ چی شده؟ – یه صداهای ترسناک داره از بیرون کلبه میاد – خیالاتی شدی بخواب . – نه باور کن دارم راست میگم . مثل اینکه دور کلبه ما چند نفر دارن بلند بلند می خندن. صدای خنده وحشتناکی دارن . تو رو خدا پاشو – مهسا جون من خیلی خسته ام . اگه خوابت نمیاد برو تو سالن تلویزیون رو روشن کن و خودت رو سرگرم کن تا خواب بری. – نه من می ترسم تنها برم . بیا با هم بریم. – نه امشب مثل اینکه نمی خوای بزاری راحت بخوابم .

کاش اصلاً اینجا نیومده بودیم و همون تهران می موندیم. بیا بخاطر اینکه خیالت راحت بشه میرم بیرون و اطراف کلبه رو می گردم تا مطمئن بشی کسی نیست. – نه تو رو خدا نرو . من تنها می ترسم اینجا باشم . تو هم نرو خطرناکه – خیلی بچه ای مهسا . باورم نمیشه این حرفا رو بزنی – بیا در کلبه رو قفل کنیم یه چیز هم بزاریم پشتش تا صبح کنار هم بیدار باشیم . فردا صبح زود هم از اینجا میریم . – مهسا دیگه داری شورش رو در میاری این حرفا چیه .

همین جا بمون من میرم دور کلبه رو می گردم تا خیالت راحت بشه زود برمی گردم. پوریا دستم رو پس زد و با عصبانیت رفت بیرون از کلبه . همه بدنم داره از ترس می لرزه. چرا حرفم رو قبول نمی کنه. از ترس نمی تونم گریه کنم. عرقم زده. باز صدای قهقهه وحشتناکی از بیرون از کلبه بلند شد. معلومه خیلی به ما نزدیکن. جرات نمی کنم در کلبه رو باز کنم و پوریا رو صدا کنم. خدا کنه زود تر برگرده. دارم از ترس می میرم. یهو یه سیاهی اومد جلو پنجره و شروع کرد به جیغ زدن. از ترس از پس افتادم. زبونم بند اومده. هرکار می کنم نمی تونم داد بزنم…