رمان آشپزباشی
رمان آشپزباشی

دانلود رمان آشپزباشی اثر محمد ستاری با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

داستان رمان راجع به دختری به اسم سوگل هست که پدرش صاحب یکی از بهترین رستوران های شهر تهران است.
آنها دنبال یکسری آشپز ماهر هستن.
در این بین با دانیال پسری شوخ، مغرور و البته همه روز و شب هاش با تلافی می گذره آشنا می شوند.
که به عنوان سر آشپز رستوران معروف آشپزباشی انتخاب میشه.
دانیال از اول سر شوخی و البته تلافی رو با سوگل باز می کنه و…

خلاصه رمان آشپزباشی

با جیغ جیغ های ترانه از خواب بلند شدم…
لعنت بهت ترانه به اگه پاشم می کشمت…
ترانه: اگه تونستی بکش…
مثل جت بلند شدم و به طرف ترانه خیز برداشتم.
موهای قهوه ای و بلندشو می کشیدم و اونم بدتر جیغ و داد می کرد…
ترانه: آیییییی ول کن موهام درد گرفت…
_تا تو باشی دیگه این قدر سر و صدای الکی نکنی…

مگه من گوشیت رو برداشتم که سر و صدا می کنی؟ نذاشتی بخوابم…
مامان: خانوما چه خبرتونه؟
اگه یه کسی ببینه نمی گه اینا دخترای کی هستن؟
چرا این قدر بی کلاس و بی اصل و نصب حرف می زنن؟
یکمی به فکر اصالت خانوادگی باشین، راستی ترانه خانوم گوشیت دست سوگل نیست دست منه.
دیشب از بس چت کردی خوابت برد منم دیگه گوشیتو تا دو روز نمیدم که طرز استفاده از گوشی رو یاد بگیری…
راستی واسه شما هم دارم سوگل خانوم…
ترانه: مامان مگه چی کار کردم تورو خداااا…
مامان: حرف نباشه…
ترانه با زار زار و به قول معروف اشک ریختن به طرف در رفت و مامان هم شروع کرد به دستود دادن های همیشگی…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه موبایلی