دانلود رمان آرامش طوفان از zahra_n فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

ارام دختری که به اجبار پدرش مجبور میشه با پسر رییس شرکت پدرش ازدواج کنه پسری خشک و مغرور و لجباز و یک دختر به اسم هلیا داخل زندگیش هست  و علاقه ای به ارام  نداره برای همین ارام رو اذیت می کنه و باعث…

خلاصه رمان آرامش طوفان

جو که یکم اروم شد من و طرلان رفتیم تا میز رو بچینیم. _ارام _جانم _تو ناراحت نیستی از اینکه طوفان از هلیا دفاع کرد _نه داخل این مدت فهمیدم طوفان کاری رو بی دلیل انجام نمیده اون می دونه که هلیا چه جور دختریه با چه هدفی وارد زندگیش شده پس وقتی اون رو پَس نمیزنه برای این کار یک دلیل منطقی داره که نمی تونه به ما بگه اگر واقعا عاشقش بود باید ازش دفاع می کرد نه کلافه می شد _اره راست میگی یک مدته کمتر به هلیا توجه می کنه تازه ازش دفاع هم نمی کنه.

چه خوب به ماجرا نگاه می کنی. مطمعن باش اگر من همسری مثل طوفان گیرم بیاد یک روز هم تحملش نمی کنم _زندگیته یک جاهایی باید با حوصله جلو بری یک موقع هایی منطقی و یک جاهایی کم توقع البته نمیشه همیشه کم توقع و با حوصله و اروم و منطقی باشی این باعث میشه فکر کنن تو ناراحت نمیشی یا درک می کنی یا بدت نمیاد و اون موقع می تونن هر کاری بکنن باید با سیاست باشی وقتی وارد زندگی شدی کم کم متوجه میشی که چی میگم. چقدر خوبه که تو اومدی داخل زندگی داداشم.

_فدات عزیزم کمک کن میز رو بچینم که الان پدر جونم میاد باید غذا ها رو هم گرم کنم _باشه. اوا غذا ها رو گرم کردم بعد کمک طرلان کردم سفره رو بچینه وقتی کارمون تمام شد پدر جون اومد و غذا هم گرم شده بود زرشک ها رو درست کردم و با زعفرون و یک مقدار برنج قاطی کردم برنج ها رو داخل دیس کشیدم و با زرشک و زعفرون درست شده تزیین کردم مرغ ها رو کشیدم و سس رب رو ریختم روش و سیب زمینی سرخ شده رو هم کناراش ریختم و گذاشتم روی میز…