دانلود رمان آسمان شب (جلد سوم) از دلارام.م با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

راجب دختر سوگل و سپهر هست که دشمنای سپهر اون رو میدزدن تا انتقامشون رو با شکنجه دادن سوگند بگیرن و بعد از آزادی سوگند اون با مردی آشنا میشه که برای جمع کردن مدرک از پدرش، برای اینکه اونو به زندان بفرسته، بهش نزدیک میشه اما…

خلاصه رمان آسمان شب

زیر چشمی به شهاب نگاه کردم. لپ تاپش روی میز نهار خوری بود و داشت چیزی رو تایپ می کرد. گاهی می خوند و کلا مشغول بود. پشت میز نهار خوری نشسته بود و اصلا حواسش به من نبود. کلا هیچ وقت حواسش به من نیست. همیشه اینطوری نبود. از وقتی دانشگاه قبول شد اینطوری شد. انگار مغرور شد یا هر چیزی… البته حقم داره. رتبه یک کنکور شده. از دو سال قبل از قبولیش هم درگیر خوندن بود و زیاد نمی دیدمش. قبل از این دو سال هم که بیشتر باشگاه بود و وقتی

هم می اومد، خیلی خسته بود و زیاد تو جمعمون نمی نشست. اما قبل از اون ها… یعنی قبل از ۷، ۸ سالگیم، حامی خوبی برام بود. کلی باهام بازی می کرد، هوامو داشت. البته کسی نبود که منو اذیت کنه تا اون نقش سوپرمن رو داشته باشه، فقط حواسش بود وقتی بیرونم اتفاقی واسم نیوفته. مثلا موقع رد شدن از خیابون فقط دستمو می گرفت. آهی کشیدم… شهاب مرد چهارشونه ای بود. شکم هشت تیکه ای داشت اونم بخاطر ورزشکار بودنشه. از سن خیلی کم ورزش

رو شروع کرده. البته اینکه می دونم شکمش هشت تیکه است، بخاطر اینه که یه بار جاسوسانه. تو اتاقش قایم شده بودم و دیدم که از حموم در اومد و و فقط یه حوله دور کمرش پیچونده بود. اونجا بود که بدن فوق العاده شو دیدم. بعد از اینکه موهاش رو خشک کرد، اومد سمت کمدی که من توش قایم شده بودم. قلبم به تپش افتاده بود که نکنه پیدام کنه. اما پیدام کرد… وقتی در کمد رو باز کرد چار زانو نشسته بودم و دستامو دور زانوهام حلقه کرده بودم که منو دید. شوکه نگاهم کرد …