دانلود رمان دلبر حاجی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

حاج‌ سلیمِ پهلوی مردی که برای حفظ آبروی خونوادگیش دختر یتیمی رو با پول می‌خره و به صیغه پسرش درمیاره… با هم اتاقی شدن پریماهِ شونزده ساله و حاجیِ بیست و شش ساله ی شیطونمون کلی شیطنت عاشقانه در راهه ، حاج‌سلیم با فهمیدن راز قدیمی که به‌پریماه و‌خونواده ش ختم می‌شه دستور می‌ده که رابطشون‌باید‌واقعی بشه و با اینکار دین‌ خودشو ادا کنه اما با حامله شدن پریماه و‌اومدن…

خلاصه رمان دلبر حاجی

– میخوام توله بکارم تو شیکمت. انگشتامو تهدیدی بالا می برم و با حرص میگم: -هیییی ترمز ترمز غلط کردی بذارم اینکارو بکنی. از رو جنازمم رد شی نمیذارم اون مراحل چندشو بگذرونی . قاه قاه خندید. -اون وقت چرا بانو؟ دمپایی خیسمو از پا در م یارم و به سمتش می گیرم. – د آخه پسر حاجی، تو دینت نوشته باید یه بچه ی شونزده ساله رو زن کنی ؟ دست روی ریش هاش می کشه و پوزخندی می زنه.

-دین سنو مشخص نکرده بیب! پشت چشمی نازک میکنم و باحرص دستامو توی هم قفل میکنم: -نه به ذکرات توی مسجد، نه به شیطون یات تو این اتاق ! قباحت داره حاجی ذکرگوی مکرمه. لبش رو روی هم فشرد و از جا بلند شد. اشاره ای بهم کرد. -با این تیپت هرکیو تو دام هوسم یندازی؛ چه انتظاری داری؟! هه هه کنان خندیدم و کمر حوله ی تن پوشو باز کردم. -یه حاجی واقعی لخت یه بچه رو ببینه وا نمیده…