دانلود رمان تاریک ترین لذت (جلد سوم از مجموعه تاریک ترین) از جنا شوالتر با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

رِیِس Reyes یک مرد تسخیر شده است. مقید به شیطان درد، که او را از شناخت لذت منع می کند. با این حال، او بیش از نفس، هوس یک زن فانی به نام دانیکا فورد danika ford را دارد و برای ادعای او دست به هر کاری میزند–حتی از خدایان هم سرپیچی می‌کند. دانیکا در حال فرار است. او برای ماه‌ها از لرد های جهان زیرین، جنگجویان جاودانی که تا زمانی که او و خانواده‌اش نابود نشوند، آرام نخواهند گرفت، گریخته است. اما رویاهای او توسط ریس تسخیر شده است، جنگجویی که او نمی تواند لمس او را فراموش کند. با این حال، آینده ای در کنار هم می تواند به معنای مرگ برای هر دوی آن ها باشد…

خلاصه رمان تاریک ترین لذت

یک‌ به‌ یک توی یه لحظه لوسین بیشتر جنگجوها رو به یه ساختمون متروکه فرستاد اونا یه ثانیه داخل قلعه توی بوداپست بودن شب اطرافشون حالا توی جایی که آفتابی و گرم بود. لوسین با آخرین فلش ریس رو آورد آخرین باری که به این شکل منتقلش کرد استفراغ کرده بود. این بار نگرانیش برای دانیکا حتی به کوچکترین حالت تهوع غلبه کرد. ریس با استشمام گرد و غبار و گچ متلاشی شده چشماشو باز کرد. سنگ نقرهای قلعه ناپدید شده بود، آسایش اجاق و خونه از بین رفته بود.

حالا دیوارای خاکستری برهنه، کف سیمانی و انبوهی از الوار به استقبالش اومده بودن چندین پنجره ترک خورده بود کیسه های زباله سیاه بهش چسبونده شده بود اما حالا وسط راه افتاده بود انگار تعظیم می کرد و به مردا اجازه می داد به دنیای ناشناخته ای از سکوت و سکون نگاه کنن متوجه شد، چیزی نمیشنوه و کسی رو نمیبینه. بقیه با احتیاط توی ساختمون حرکت کردن و دنبال دشمنی پنهان میگشتن تیغه ها و تفنگها رو بلند کرده بودن و آماده عمل بودن همه به جز آنیا

که به جای مدوکس اومده بود. چند نفر با قیافه های گیج و سردرگم غر زدن: شکارچیا کجان؟” ریس به آرومی پرسید. ما کجاییم؟” تیغه هاش روی ران هاش فشرده شده بود اضطرار توی جریان خونش شنا می کرد. سابین چشماشو بست و نفس عمیقی کشید: “ایالات. حدس من اینه هیچ جای دیگه ای بوی تعفن هالیوود رو نداره.” لوسین خشمگین سرشو تکون داد و گفت: “درسته.” “شکارچیا یه جناح بزرگ اینجا دارن.” لذتی ته صدای سابین وجود داشت جناحی که با تموم وجودم ازش متنفرم.

من و رهبرش کینه‌ی قدیمی داریم و اونم ازم متنفره پس برای هر کاری آماده باش اون به شکارچیا ملحق شد بعد از اینکه زنش و من شونه هاشو بالا انداخت، با اندوه اضافه کرد: “ما با هم بودیم اما من برای انسان خوب نیستم و… همه چیز بد تموم شد شکارچیا استخدامش کردن و از اون زمان بخاطر من میکشه.” سابین و افرادش خیلی طولانی تر از لوسین و گروهش با شکارچیان جنگیدن، پاریس، مدوکس، تورین، ایرون و ریس چندین هزار سال پیش از سابین استریدر، گیدئون، کامئو، آمون و کین جدا شده بودن…