دانلود رمان تاوان بوسه های تو از لیدی بانو با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان در مورد دختری به اسم یغماست که برادرش طی یه اتفاقاتی با مزاحمش درگیر می شه مزاحم کشته و برادرش قاتل محسوب می شه وقتی همه اعضای خانواده برای رضایت پیش قدم می شند و نتیجه نمی گیرند یغما پیش قدم می شه طبق خواست بردار بزرگ مقتول ازدواج یغما با برادر دختر بازش فرنود شرط بخوشده شدن یغماست… پایان خوش

خلاصه رمان تاوان بوسه های تو

پتو رو بالاتر کشیدم و سرم رو زیرش پنهان کردم و دوباره پلک هام رو روی هم گذاشتم ولی بابا بی خیال نمی شد دوباره آروم پتو رو از روی صورتم کنار زد و گفت: قرار نبود نماز کسی تو این خونه قضا بشه. _به خدا امروز جمعه است خدا هم یه تخفیفی به بنده هاش می ده ولی بنده به بنده اش نه! بابا: خودت میگی خدا منم بنده ی خدا نماز که تعطیل نمیشه! غرولند کنان بیدار شدم و گفتم: اجرتون با خدا! بابا: سلامت کو بابا؟ _علیک سلام… چه صبح دلنشینی! پله ها رو یکی دو تا پایین رفتم و راهی دستشویی شدم.

ولی با در بسته برخورد کردم لگدی نثار در کردم و گفتم: باز باید صف ببندیم، هزار بار نگفتم اون دستشویی حیاط رو راه بندازیم! صدای یحیی رو شنیدم که از اون پشت گفت: برو همین الان واسه راه اندازی کلنگش رو بزن! همونطور که به خودم می پیچیدم گفتم: بدون تو که نمیشه داداشی مگه میشه تو اون لحظه تاریخی غایب باشی! یحیی: من فعلا کارای مهمتری دارم! چند لحظه سکوت کردم که دوباره گفت: روبان یادت نره! _برای چی اونوقت؟ خندید و گفت: ببندی دور دسته کلنگ دیگه خواهر من!

لگد محکم تری نثار در کردم و گفتم: بجای وراجی بیا بیرون، اون تو چه غلطی می کنی؟ با لودگی گفت: بقیه این تو چه غلطی می کنن، تخلیه؟ _اشتهام رو کور کردی اول صبحی! همونطور که از دستشویی خارج میشد گفت: بعید میدونم چیزی مانع اشتهای تو بشه ماشاا… منتظر ادامه حرفش نشدم و تنه ای بهش ردم و با شتاب وارد شدم. خندید و گفت: کار دست خودت ندی خواهری؟ _یحیی میشه گورتو گم کنی؟ یحیی: چیه میخوای طوفان به پا کنی؟ یکی از جیغ های بنفشم رو نثارش کردم تا دمش رو روی کولش گذاشت و رفت!