دانلود رمان حامی (کسی که مراقبم باشد) از لیزا کلیپاس با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

گرنت مورگان یکی از واجد شرایط‌ترین و دست نیافتنی‌ ترین مجردهای لندن است. همچنین یکی از بهترین نیروهای اداره خیابان بو هم هست. هنگامی که یک شب دیر وقت برای تحقیق درباره یک قربانی مغروق به اسکله فراخوانده می‌شد، از تشخیص چهره ویوییِن رز دووال بانوی دلربای مجالس حیرت‌زده می‌شود. وقتی متوجه می‌شود که او زنده است، مبهوت‌تر هم می‌شود. از آنجایی که کسی نیست از این دختر مراقبت کند، ویوییِن را به خانه‌اش می‌برد و مداوایش می‌کند. اما متوجه می‌شود که او از فراموشی رنج می‌برد.

خلاصه رمان حامی

طوری با کارآگاهی برخورد میکرد که گویی یک علم است
روش های تحقیق جدیدی ابداع میکرد نظریه های مختلف را آزمایش و افسرانش را در مأموریت ها هدایت و تشویق میکرد. سخت گیر و کوشا بود و هر یک از افرادش با خوشحالی حاضر بود جانش را برای او فدا کند. از جمله خود گرنت. گرنت از سه پله جلویی ساختمان بالا رفت و محکم در زد خانم دابسون خانه دار کانن در را باز کرد. از آن زنهای چاق و چله گل گلی بود با موهای فر نقره ای براق هنگامی که به گرنت خوش آمد گفت…

و او را به داخل دعوت می کرد. صورت عبوسش با لبخندی درخشید. آقای مورگان دوباره بدون کلاه هستین…با این بادهایی که از شمال میوزه یه روزی از همین روزها به حد مرگ سرما میخورین گرنت پاسخ داد نمیتونم کلاه بذارم، خانم دابسون. کت ضخیم و سیاهی به تن داشت، آن را در آورد به دست زن داد خانم دابسون عملاً زیر پالتوی پشمی پنهان شد. خودم به اندازه کافی قدبلند هستم این کلاه های استوانه ای بلند مدل جدید باعث میشدند ظاهر مسخره ای پیدا کند.

چندین سانتی متر به قدش اضافه می کردند و باعث می شدند که رهگذرها آشکارا به او خیره بشوند. خانم دابسون گفت: خب اگه از اون کلاه ها نذارین باعث نمیشه که دیگران گول بخورن و فکر کنن این قدر قدبلند نیستین. گرنت نیشخندی زد و بشکانی از لپ زن گرفت. این کارش باعث شد خانه دار نفسش را حبس و با اخم نگاهش کند. هر چند سرزنشش همراه با کمی سرخی هم بود، هر دو میدانستند که او در بین تمام افسران پلیس افسر مورد توجه ساکنان این منطقه قرار دارد.