دانلود رمان دبیرستان عجایب از MELI.F.V با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

درباره ی نوه ی کنت دراکولاس که به اصرار چند نفر وارد دبیرستانی میشه که اونجا با چند نفر اشنا میشه و دردسر های زیادی براشون درست میشه….

خلاصه رمان دبیرستان عجایب

شخص اول: نیکلاس. _با بچه ها خیلی صمیمی تر شدم، شاید اولین باره که دارم از رابطه های دوستی استقبال میکنم، حتی بهترین دوستم شده الکساندر, یه گرگ !!! این عجیب نیست پدر بزرگ؟؟؟ کنت دراکولا_نه پسرم، هیچ چیز عجیب نیست!!! حالا برو وقت غذاست. زود باش وگرنه خانوم مارگارت بهت غذا نمیده ها!!! بلند شدم و خداحافظی کردم. توی راه داشتم فکر می کردم که چطور یکی مثل من میتونه اینقدر تغییر کنه، یعنی واقعا تغییر کردم یا این احساس خودمه؟؟ تو فکر بودم که رسیدم به سالن غذا خوری بچه ها دور یه میز نشسته بودن .اول رفتم پیش مارگارت غذامو گرفتم

و رفتم پیش بچه ها سلامی دادم و نشستم. در حال غذا خوردن بودیم که یکی از بچه ها اومد و بسته ای به من داد, الکساندر _این چیه نیک؟؟؟ _نمیدونم؛ چیزی روش نوشته نشده. انجل_نیک اینجا یه اسم نوشته ممم… خوندنش سخته انگار نوشته لوسیفر!!! مور… مورنینگ استار !!! با شنیدن این اسم خشکم زد. ناخودآگاه پرسیدم : _چی؟؟؟ لوسیفر !!! سریع شروع به باز کردن جعبه کردم با دیدن جسم توی جعبه به هممون شوک وارد شد . دنیرا_این یه دس… دسته ؟؟؟ نیک_اره، ولی نه یه دست معمولی نماد دردسره، دعوت نامه رسمی برای دردسر، این دست اسرار این دست از قدیما برای

دعوت نامه استفاده میشده. آنجل _دعوت به چه دقیقا؟؟ اومدم جوابشو بدم که یدفعه زنگ خطر اتش به صدا در اومد. سریع به خارج از ساختمون دویدیم. الکس_خدای من!!! این چه کوفتیه دیگه؟؟ نیکلاس _انجل جوابتو گرفتی؟؟دقیقا دعوت به این. الکس_خب حالا این چی هست اصلا ؟؟؟ نیک_این یکی از نشانه های شیطان پرستیه، بهش میگن دایره سرکومپانکت، یه دایره با نقطه ای در وسطش و این موضوع که با اتیش اینو نشون دادن؛ یعنی احضار یکی از موجودات جهنمی. دنیرا_بچه ها از وسط این چیزه یه صدای عجیبی میاد مثل صدای- انجوس _غرش دیو !!! یدفعه از وسط اتیش یه هیولا اومد بیرون…