دانلود رمان راز ماه از ریحانه نیاکام با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی مهتا و اتفاقای عجیب غریبی که برای این مرد اتفاق میفته زندگی معمولی مهتا رو به جایی میکشونه که بفهمه واقعا کیه و…

خلاصه رمان راز ماه

کلید را آهسته در قفل چرخاندم و با احتیاط وارد خانه شدم تا اگر خواب است بیدار نشود، صدایش می آمد ک که با کسی در حال بحث کردن بود. _گفتم کار من نبوده دنی! نمی‌دونی چطوری به من حمله کردن اگه از دستشون فرار نکرده بودم تکه تکه م کرده بودن. همان جا دم در بی حرکت ایستادم تا از ایجاد هر صدایی جلوگیری شود. تا اینجای کار فهمیده بودم که اگر جادوگر نباشد، لااقل می شود گفت حواس پنجگانه ی بسیار قوی و ابر قهرمانانه ای دارد و در این لحظه فرصت خوبی برای این نبود که ریسک کنم؛ باید با احتیاط عمل می کردم.

صدایش باز پس از چند ثانیه اوج گرفت. معلومه داری چه گهی میخوری الدنگ؟ دارم میگم حمله کردن اونم گروهی بعد تو میگی میموندم حرف میزدیم؟! فکر کردی اونام می‌نشستن یه گوشه و تماشام می‌کردن؟! باز سکوت شد و چند ثانیه بعد باز ادامه داد: _دنده هام خرد و خاکشیر شده بود رد پنجه هاشون تمام تنمو پوشونده بود. دختره هم شک کرده به من…. منظورش از دختره من بودم؟ چه کاره بود که می‌ترسید بهش شک کنم؟! اصلا او که بود؟ چرا نمی‌ توانستم چیزی از او بفهمم؟! هر کس دیگه هم باشه شک میکنه! پسر شب من و خرد و خاکشیر از

وسط خیابون جمع کرده و فرداش خوب و سرحال در حال آشپزی دیدتم. پس درست دیده بودم… واقعا آسیب دیده بود… ولی چطور انقدر ساده لوحانه حرف هایش را باور کردم؟! چرا به خودم شک کردم…؟! صدایش بار دیگر بلند شد و من گوش تیز کردم برای شنیدن ادامهی صحبت هایش؛ بلکه چیزی دستگیرم شود. تمام تلاشمو میکنم باشه. نه… نه… آدرسش رو نمیتونم بدم‌. به هیچ عنوان دلم نمیخواد براش مشکل به وجود بیاد. چند ثانیه سکوت کرد دوباره به حرف آمد: _شماره حسابش و ازش میگیرم یه مقدار پول براش منتقل کن نه بیشتر…