دانلود رمان رز خونی از Rose با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

رز تنها دختریه که می تونه از آلفاهای غالب حامله بشه و کلا دوتا آلفای غالب تو این دنیا وجود داره. دوقلوهای یین و یانگ، لوکاس و کارلوس گرگ های آلفایی که همه از دیدنشون به وحشت میوفتن. دوقلوهایی که نیاز به وارث دارن اونم وارثی که از وجود جفتشون باش. رز ساده بدون اینکه بخواد وارد رابطه ای سه نفره میشه اما باید ببینیم میتونه همزمان با دوتاشون باشه یا نه! قطعا بودن همزمان با دوتا گرگ آلفا قرار نیست آسون باشه …

خلاصه رمان رز خونی

صدای گوش خراشی بلند شد دیوار سنگی شروع به حرکت کرد ترسیده عقب رفت.کمرش سرمای سنگارو احساس کرد و لرزید چشمای درشتش رو دوتا مرد خشک شد مرد لبخندی زد: لازم نیست بترسی جات امنه قرار نیست اذیت شی. رز بی اراده با دست خودشو پوشوند: شما کی هستید؟!؟!؟ منو کجا آوردید؟!؟؟! مرد: من نویانم اینم برادرم رایکوعه ما الفاهای درجه دوم هستیم. رز اخماشو توهم کشید نمی فهمید چی میگه: چی هستید؟!؟! نویان ابرویی بالا انداخت: میخوای بگی نمیدونی آلفاها چین؟!؟ رز ترسیده و خشمگین دندوناشو روهم فشرد: نه نمیدونم

نمیخوامم بدونم واسه چی منو دزدیدید؟!؟!؟ من کجام؟!؟؟!؟ اصلا کی لباسمو عوض کرده؟!؟ با اجازه کی به من دست زدید؟؟!؟! رایکو خندہ بلندی کرد: لعنتی چیزی بهش نگفتن اینجوری کارمون راحت تر میشه. نویان نیشخند زد: ببین عزیزم لازم نیست بترسی جات امنه، ما تورو از دست دو تا از خطرناکترین هیولاهای این دنیا نجات دادیم. رز گیج نگاهش می‌کرد: هیولا؟!؟ رایکو: اوهوم هیولا، دوتا گرگ خشن و وحشی که قصد داشتن تنو بدنتو تیکه پاره کنن‌. رز وحشت زده تو خودش جمع شد هرچی بیشتر می گذشت ترسش بیشتر میشد. نویان: نترس بوی

ترست خیلی شدیده گفتم که جات امنه ما نجاتت دادیم. رز: می خوام برم، منو کجا آوردید؟! نویان: تو الان تو محدوده امنی جایی که لوکاس و کارلوس نمیتونن داخلش بیان دیگه دستشون بهت نمیرسه رز شوکه خشکش زد درباره اونا حرف میزدن!؟! هیولا؟!؟! منظورشون از هیولا چی بود؟!؟؟!؟ رز: جه بلایی سر راننده آوردید؟!؟ رایکو دستی به لبش کشید: احتمالا تا الان بدن بی سرشو پیدا کردن. رز لرزید حتما داشتن شوخی میکردن: میخوام برم، نمیدونم کی هستید و چه مشکلی با اونا دارید اما من این وسط هیچ کارم اصلا ادم مهمی نیستم بزارید برم …