دانلود رمان عروس کاغذی از هانی زند با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

ترانه دختری که به اجبار پای در زندگی اعلا میگذارد اعلا مردی مغرور و مستبد و سنگ دل ترانه میتونه اعلا رو عاشق خودش کنه …

خلاصه رمان عروس کاغذی

دیگه منم برم خونه تا مهرزاد چشمش و پای ایکس باکس در نیاورده من نباشم خودش و خفه میکنه انقدر میشینه پای اون دستگاه ترانه هیچ دلش رفتن طلا را نمی خواست اما جرئت حرف زدن را هم در خودش نمیدید. بازم بیا طلا جون. این تنها حرفی بود که به ذهنش میرسید. هر وقت اعلا اذیتت کرد بگو بیام گوشش و بپیچونم. اعلا از جا بلند شد و ترانه را هم با خودش بالا کشید و باعث شد دختر بیچاره در جا بپرد.

اینم واسه این که خیالت راحت بشه آبجی خانم ترانه تاج سرمه. حرفش به پایان نرسیده سرش را هم جلو کشید و تره ای موهای ترانه را در دست گرفت. از حرکات بی مقدمه اش لپ های نوعروس بخت برگشته سرخ شد و تنش همچون کوره ی آتش سوخت. طلا با محبت لبخند زد و نگاهش را میان نو عروس و دامادی که هیچ کس نمی دانست بینشان چه قرار و مداری گذاشته شده نگاه کرد.

خوشبخت بشید براتون آرزو نمیکنم ازتون میخوام انقدر هم و دوست داشته باشید و کنار هم خوشبخت باشید که هیچ بنی بشری نخواد دست دراز کنه سمت زندگی تون و به ارتباط بین شما دو تا آسیب برسونه… قدر زندگی و آرامش بین خودتو بدونید.