دانلود رمان عصیانگر از سحر نصیری با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

من چاوش خان بزرگمهر مردی که به قدرت و بی رحمی معروفه، اعتراف میکنم توی همون نگاه اول با دیدن دستیار بزرگترین رقیبم قلبم لرزید! برای انکار اون حس دست به هرکاری زدم حتی آزارِ اون دختر، اما قدرت عشق بیشتر بود و تنها زمانی متوجه مبتلا شدنم بهش شدم که خیلی دیر شده بود! اون دختر سرکش و لوند باید مال من می شد به هر قیمتی، حتی نابود کردن…. عشقی داغ و رقابت بین دو ابر قدرت… رابطه ای ممنوعه و جنون!

خلاصه رمان عصیانگر

سوار ماشینم شدم و به سمت کافه ی شادمهر راه افتادم امروز بچه ها اون جا جمع بودن و بهترین فرصت بود که کمی از محیط کاری دور بشم هر چه قدر تلاش می کردم فکرم رو جمع کنم باز هم به سمت چاوش خان و شرکتش کشیده میشد. چاوش خان بزرگمهر! لبم به خاطر لقبی که هیچ جوره از کنار اسمش کنده نمیشد به سمت پایین متمایل شد، خان! سی و سه ساله، مجرد فوق العاده باهوش و بی حوصله. ذهنم به خراشیدگی روی بینیش کشیده شد اینجور که گفته شده، حاصل درگیری با دوتا مزاحم بوده، که هردوشون راهی بیمارستان

شدن بالاخره درگیر شدن با یه استاد کیک بوکس چنین عاقبتی داره باشد که درس بگیریم. پدرش فریدون خان بود یکی از شرکای پالایشگاه سیراف مردی اصیل، ثروتمند و خود رای که رابطه ی چندان خوبی با چاوش خان نداره البته به نظرم چاوش خان باهاش رابطه ی خوبی نداره از بس که خوش اخلاقه. مادرش هم دختر یکی از سرمایه دارهای کرج بود که با ازدواجی قرار دادی مجبور به وصلت با فریدون شد. چاوش خان دوتا خواهر دیگه به نام های شهین و شقایق داشت. که هردو ازش کوچیک تر بودن. شهین با بیست و شیش سال سن

ازدواج کرده و یه دختر به نام مهتا داشت ولی خواهر کوچیکتر یعنی شقایق بیست ساله مجرده و کاملا بی حاشیه س. و در آخر شریک و رفیق عزیز چاوش خان سیاوش فانی متخصص زبون بازی و پرچونگی، دارای تجارب فراوان از دختر بازی فوق العاده شوخ و بد دهن! چند باری هم بعد از به دست گرفتن جلساتی که با آقای ارجمند میرفتیم مورد عنایت ایشون قرار گرفتم ولی خب متاسفانه قسمت نشد مثله رولت بپیچمش دور زبونم و قورتش بدم ایشالله سر فرصت! نکته ی قابل توجه درباره ش این که زندگی خانوادگی مرموزی داره یعنی …