دانلود رمان لحظه ای عشق از فاطمه ماهرانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

آرزو دختر هجده ساله و نابغه‌ای که زندگیش با روال عادی طی می‌شه تا این که پدرش اون رو مجبور به ازدواج اجباری کرده و آرزو درست روز عقد تصادف کرده و …

خلاصه رمان لحظه ای عشق

ستاره در را بست، تلفنش را از جیبش در آورد. _میشه سریع تر بگی باید برم پیش شایان. _حتما عزیزم. تلفن را مقابل ترانه روی میز گذاشت و گفت: این یک صدای ضبط شده است، فقط بهش گوش بده، در حد پنج دقیقه. بعد هر سوالی داشتی من در خدمتم. دکمه ی پخش را زد. صدای پویان در سرش طنین انداخت. لرزش نامحسوسی کل وجودش را فرا گرفت کم کم اشک روی گونه هایش جاری شد. این صدای شایان عزیزش بود! دستش مشت شده بود و از شدت استرش لبش را گاز می گرفت.صدای ضبط شده که تمام شد تلفنش را برداشت و گفت:

سوالی نداری عزیزم؟ -این ها چی بود، شایان من چی میگه، آرزو کیه؟ چی تو این گذشته لعنتی وجود داره که من نباید بفهمم. _یکی یکی سوال کن تا جواب بدم. _تو چی از گذشته ام میدونی؟ با صدای بلندی ادامه داد. -بگو لعنتی، از این عذاب خلاصم کن. شایان هیچ وقت به من دروغ نمیگه بگو همه اش یه شوخیه. ستاره مستانه خندید. _هیچ چیز شوخی نیست شوهر عزیزت شایان مهربونت رذل تر از چیزی که فکر کنی؛ یک شیاد متقلب. اون از تو و وجودت سو استفاده کرده. هیچ وقت هویت ترانه امینی وجود نداشت. تو آرزو فرخ نژادی

دختر محمد فرخ نژاد نابغه‌ی هجده ساله اهل اصفهان که به اجبار قرار بوده ازدواج کنه؛ کسی که روز عقد قرار کرد و دقیق همون روز باماشین شایان رادمهر تصادف میکنه همه ی گذشته رو از یاد میبره. آرزویی، آرزو. _خفه شو تو دروغ میگی. من آرزو نیستم من ترانه ام همسر شایان. با کسی غیر از شایان قرار ازدواج نگذاشتم، اولین و آخرین من شایانه. _احمق تر از تو جایی ندیدم. فکر کردی شایان دلش برات سوخته اون بهت دروغ گفته تو رو گول زده. اصلا تا حالا ازش در مورد گذشته پرسیدی، عکس العملش چی بوده؟ چشمات رو باز کن، یکم فکر کن …