دانلود رمان نامشروع از غزل ریاحی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

نامشروع روایت زندگی جانان است. جانانی که در مهمانی یکی از دوستانش توسط فردی ناشناس مورد دست درازی قرار می گیرد و این در حالیست که فقط چند هفته به عروسیش مانده است. زمانی همه چیز خراب می شود که متوجه بارداریش می شود و این تازه اغاز ماجراست رمانی در سبک تب داغ گناه

خلاصه رمان نامشروع

عموجان در این میان دوان دوان میرود و سپس با دفی در دستش برمیگردد و ماهرانه شروع به نواختنش میکند. صدای شعر خواندن زنعمو، دف زدن عمو و دست زدن های مامان و حاج بابا در زیر باران دقیقا مانند یک رویا میماند . خیره ی حرکات مردانه ی دیاکو میشوم و لبخندی بر صورتم میزند. خدایا میتوانی لحظه ای گوش شیطون را کر کنی ؟ میترسم صدای خنده هایمان را بشنود. بشنود و آتش بزند .. بشنود و ویران کند.

ناگهان در حیاط باز میشود و پسری رقص کنان وارد میشود. با شناختنش میخندم و یقین می اورم که این پسر حتی با وجود درس های سنگینش مثل همیشه پرانرژی و خوشحال است. با امدن مهران ، زنعمو دست از خواندن  میکشد و با صدای بلندی میخندد. عمو همچنان به نواختنش ادامه میدهد. مهران به طرف دیاکو میرود و در رقص همراهیش میکند. زنعمو بر سینه اش میکوبد و قربان صدقه ی نوه ی پزشکش میرود.

سینی حاوی فنجان های دمنوش بابونه را در دست میگیرم و به پذیرایی میروم. قطعا بعد از ان میرزا قاسمی و ماهی پلو زنعموجان، این دمنوش میچسبد. هرکه مشغول کاریست. عموجان دقیقا کنار تلویزیون نشسته است و به دلیل سنگینی گوش هایش، صدایش را اخر بلند کرده و هیچ توجهی هم به داد و بیداد های زنعمو نمیکند. مامان درگیر خواندن اشعار فروغ است. دیاکو و مهران تخته نرد بازی میکنند و برای هم کری میخوا نند، در چندساعتی که امده ایم.