دانلود رمان نغمه شب از آرام و بنفشه با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

نغمه تک دختر یه سازنده سرشناس تو شیرازه، دختری که بخاطر نگرانی ها و حساسیت پدر و مادرش وابسته و منزوی شده. بخاطر این وابستگی ها نغمه سه ساله پشت کنکور مونده‌ و به شدت دلش استقلال و رفتن از خونه میخواد. برای همین از مردی کمک میگیره تا بتونه پدرش رو راضی کنه و دانشگاه شهر دیگه بره، مردی که در ظاهر هدفش کمک به استقلال نغمه است اما در باطن .‌‌.. برنامه دیگه ای برای نغمه داره!

خلاصه رمان نغمه شب

کمد رو چیدم. به مامان زنگ زدم یه ساعت حرف زدیم. ملحفه کثیف تخت رو جمع کردم ببریم خونه شهریار بشوریم. وسایل فردام آماده کردم. حتی مانتو و لباس فردام رو اتو هم کردم! ساعت دیگه نزدیک شده بود و از زور توالت رفتم بیرون از اتاق! کسی بالا نبود. رفتم توالت و موهام رو مرتب کردم. نمیخواستم مزاحم کار شهریار بشم اما دیگه تحمل نداشتم. براش نوشتم…دوش بگیرم !؟ شهریار نوشت…هرجور خودت راحتی عزیزم. من یکم کارم مونده!

براش نوشتم باشه! اما دوش نگرفتم و رفتم پایین. مریم جلو تلویزیون بود و بقیه تو حیاط. تا منو دید گفت: دایی که ۴ ساعت رفته تو اون بالا چکار میکنی ! خواب بودم بعد هم لباس هامو چیدم تو کمد! مریم مشکوک نگاهم کرد و گفت: سریع دستم رو گذاشتم رو گردنم و سرمو کج کردم کمی..اما مریم یهو بلند زد زیر خنده و گفت: دروغ گفتم! اخم کردم بهش و گفتم: پرو! نیشش تا بنا گوش باز شد و گفت: بالاخره ببینم داییم به نوایی رسید یا نه!

چشم چرخوندم و گفتم: نترس ! تو به فکر خودت باش! قیافه اش وا رفت. مشکوک گفتم: با مرتضی نرفتی بیرون؟چی شده!؟ چرا… مریم پاهاش رو انداخت رو میز و برام تعریف کرد مرتضی تهران نیست. رابطه بینشون خوب بود اما هر دو درگیر خانواده و مسائل اون بودن. شهر یار برای مریم کلاس زبان ثبت نام کرده بود و از هفته بعد هر روز هفته باید عصر ها میرفت کلاس زبان.