دانلود رمان استاد و دانشجوی مغرور و شیطون از Ayda78 با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

یه دانشجوی خوشگل، شیطون و مغرور به اسم ترلان تو دانشگاهشون با یه استاد جدی و مغرور به اسم فرزاد لجه و ازش تا سر حد متنفره! روزا همینجوری می‌گذره تا اینکه تو دانشگاه شایعه در میارن که این دو تا استاد و دانشجوی قصه‌ امون با هم نامزدن! یعنی این استاد دانشجو چیکارمی‌کنن با این شایعه که زندگیشون و بعدا مدیون این شایعه می شن…

خلاصه رمان استاد و دانشجوی مغرور و شیطون

گفت: -خانم تهرانی یک ربع از وقت کلاس گذشته؛ الان دارین تو کلاس حاضر می شین؟ صدام و بغض دار کردم و گفتم: -آخه استاد! محنا که بهترین رفیق جون جونیم بود و فهمیده بود اوضاع از چه قراره؛ پرید وسط حرفم و گفت: -اوا خاک به سرم ترلان چرا این ریختی شدی تو؟ چی به سرت اومده؟ با این حرفش همه نگاه دقیق تری بهم انداختن. فرزاد (همون استاد جونم!) با نگاه کنجکاوی (البته بهتره بگیم فوضولی!) از نوک پام تا فرق سرم و کنکاش کرد و گفت: -چه اتفاقی براتون افتاده خانم تهرانی؟

خواستم چپ چپ نگاهش کنم به خاطر این حرکت زشتش که مثل این مردای چهل ساله ی کچل، خپل، هیز و شکم گنده به آدم نگاه می کنه ولی نقشه ام مهم تر بود! سرم و انداختم پایین و زور زدم تا دو چیکه اشک از این چشمای خوشگل و لامصبم بریزه پایین که بالاخره موفق شدم! بینیم و کشیدم بالا تا صحنه طبیعی تر به نظر بیاد و گفتم: -استاد داشتم می اومدم دانشگاه که دو تا بی ناموس مزاحمم شدن و باهاشون درگیر شدم. اگه… اگه یه آقایی به دادم نمی رسید باید می اومدین سر قبرم خرما بخورین!