دانلود رمان آگاپه از نرگس با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

میرزا محراب خان ملکان با وجود اینکه در آستانه‌ی سی سالگیه اما یه شهر رو اسمش قسم می‌خورن چون یار و یاور همه‌ست. دلش بند دختریه که از هرچی مرد مذهبیه متنفره…به‌خاطر فرار از دست میرزامحراب خان، خودشو به دست یه مرد ۴۰ ساله میسپاره و سهرابِ تازه از فرنگ برگشته، به گلاره دست‌درازی می‌کنه و اینجاست که گلاره مجبور میشه زنِ میرزامحراب بشه. محرابی که خبر نداره چی به سرش اومده اما وقتی می‌فهمه گلاره…

خلاصه رمان آگاپه

دختر عاقلی باش کاری که میگم رو انجام بده، همینجا بزن زیر همه چی من و بیشتر از این به زحمت ننداز… اگه اینکارو نکلی… به روش خودم همه چی رو به هم میزنم.
اینارو گفت و فورا ازم فاصله گرفت، کتش رو مرتب کرد و چشمکی بهم زد و از آشپزخونه خارج شد. بدنم روی دیوار سر خورد و نشستم رو زمین….. هنوز هم قلبم داشت تند تند مشت میزد به قفسه سینهم.

چنگ انداختم به شالم و سرم رو از پشت محکم چند بار به دیوار کوبیدم. لعنت به بهت بی شرف… لعنت به من… لعنت به مننن. اشک چشم هام سرازیر شد و حرص و بغض، بازو به بازوی هم متحد شده بودند تا راه نفس کشیدنم رو ببندند. یا خدا …گلاره این چه حالیه این چه سر و وضعیه؟ ثمین بهت زده با چشم های هراسون روبه روم ایستاده بود، سریع خودش رو به من رسوند و جلوی پام دو زانو نشست رو زمین. گلاره تورو به روح مادرت قسم میدم.

نکن اینکارارو، دیگه بیا و بپذیر همه چیزو داری خودت و نابود میکنی…محراب خوشبختت می کنه. دیوونه شده بودم از زمین و زمان بیزار بودم با حرص ثمین رو هول دادم و داد زدم… دهنتو ببند ثمین…