دانلود رمان جهنمی به نام عشق از آراز طالبی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

درباره یک عشق ممنوعه است که شخصیت های داستان رو دچار چالش بدی می کنه… عشقی که می تونه خطرناک باشه. آوات جوانی ۲۸ساله است که عاشق روژان خواهر زاده اش شده… این که عاقبت این دوتا چی میشه باهم می ریم جلو تا بفهمیم … داستان بر اساس واقعیت نوشته شده و پایانی خوش داره …

خلاصه رمان جهنمی به نام عشق

“روژان” بازم یه روز خسته کننده دیگه…. زنگ مدرسه رو زدن و من طبق معمول منتظر خانم شوکت هستم تا بیاد باهم بریم خونه. دیشب با آوات حرف زدم… گفت کم کم داره مشکلات حل میشه و قراره به زودی بیاد دنبالم.. دلم برای آوات و خونه و اتاقم و حتی دار قالیم تنگ شده رقالیم تنگ شده. از وقتی سر و کله ایاز پیداش شده هر شب کابوس میی بینم، کابوس اون شب لعنتی ولم نمیکنه. وقتی پیش اوات بودم احساس امنیت بیشتری می کردم تو این چند ماه کابوسی نداشتم ولی

این چند وقته دوباره کابوسای لعنتیم شروع شده… _بریم دخترم؟ ببخش منتظرت گذاشتم. -این چه حرفیه خانم… شما ببخشید منم شدم زحمت رو دوش شما. -بیا بریم… دختر هنوز بعد از دو هفته بازم تعارف می کنی. باهم سوار ماشین خانم شوکت میشیم و سمت خونه اونا میریم… طبق معمول بعد از خوردن ناهاری که همیشه خانم شوکت از شام شب قبل کنار می ذاره، من با اصرار ظرفا رو می‌شورم و میرم تو اتاق حنا که الان مشترکاً استفاده می‌کنیم تا درس‌های فردامو بخونم …

دلم میخواد به اوات زنگ بزنم خیلی دلم براش تنگ شده ولی میدونم الان درست اوج ساعت کاریشه… و مزاحمش نشم بهتره… “آوات” یه دستی به سر و گوش خونه میکشم، و همه کم و کسری ها رو میخرم و یخچال و پر میکنم، حس عجیبی دارم مثل حس برگشتن عزیز سفر کرده به خونه … دو تا جعبه شیرینی هم میگیرم تا یکیش تو خونه باشه به مناسبت برگشتن روژان یکیشم ببرم خونه حنا دوش میگیرم و حسابی تیپ می زنم، تو آینه که به خودم نگاه میکنم خندم میگیره …