دانلود رمان شاهزاده ترک از نینا دهنو با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

هاکان بیگ مردی قدرتمند و سرد که از بیماری دو قطبی رنج میبره و اتش کینه و انتقام زندگیش رو سیاه کرده، در سفری به ایران عاشق و دلباخته دخترک دبیرستانی و زیبا میشه که ۱۲ سال از خودش کوچیک تره و زمانی که دختر کوچولوی دلبر دست رد به سینه اش میزنه، برای داشتنش راه آخر و با سختی انتخاب میکنه یعنی راه…

خلاصه رمان شاهزاده ترک

هر چقدر منتظر ضربه محکم دست ورزیده اش بودم نتیجه نداد. یکم دستم رو کنار بردم و کمی چشمم رو باز کردم دستش رو تو هوا نگه داشته بود و با عصبانیت و صورت سرخ از خشم نگاهم میکرد و تند تند نفس میکشید. آب دهانم رو قورت دادم سعی کردم صاف بایستم دستش رو مشت کرد و آروم آروم پایین اورد. با کلافگی چنگی به موهاش زد: بیا برو گمشو رو تخت … اولین آزمایش بوده ضعف کردی.. بشین خبر مرگم یه چیزی بیارم بخوری از حال نری.

راست میگفت…حالم به شدت بد بود و به زور ایستاده بودم؛ اما هرجور بود نمیخواستم باهاش دوباره توی یک اتاق باشم. در رو باز کردم: من میخوام ….ب.. بیرون بخوابم …خواهش میکنم راحتم بزار. با اخم در رو محکم کوبید: تو غلط میکنی … هر بلاییم به سرت بیارم بازم جات کنار منه …پیش شـــوهــــرت. واقعا حوصله بحث نداشتم…حالم بد بود: برم بیرون یکم راه برم میام. خواست چیزی بگه که با ناتوانی و عجز تو چشماش نگاه کردم. برای اولین بار

برای اولین بار توی اون دوتا تیله خاص و وحشی نگاه کردم. دلم هری ریخت. چقدر نگاهش… حالت چشماش جذاب و نفس گیر بود. خدایـــا میگن تو حیوون های انسان نما رو علامت گذاری میکنی … اونایی که بویی از انسانیت نبردن رو یه جوری به بقیه نشون میدی یعنی .. یعنی هاکانی که یه بیمار روانیه و بویی از انسانیت نبرده رو با جذابیت نفس گیرش نشونه گذاری کردی؟! در همون حالت که تو چشماش نگاه میکردم با عجز گفتم: خواهش میکنم.